بهترین انجمن » فراری در یک مهمانی تعاونی با داستان سکسی با عکس کارتونی دو گره
یک صبح عادی بود ، زن و شوهر در یک تختخواب می خوابند ، بعد زنگ خاموش می شود و نوبت می گیرند ، یکدیگر را نادیده می گیرند ، بلند می شوند و لباس کار می کنند. وقتی من ماشین رانندگی می کردم ، شوهرم فکر کرد که چه زندگی خسته کننده ای دارد که آن روز نبود. سپس به یاد آورد که آنها امروز در حال کار یک حزب تعاونی بودند و تصمیم گرفتند که از آن جدا شوند. در ابتدا او خود را بیش از خجالتی معرفی کرد ، اما سرانجام به آن عادت کرد و سوار دو زیبایی شد که بعد از آنکه قبلاً در توالت بازنشسته شدند ، داستان سکسی با عکس کارتونی عضو خود را به زودی گرفت. پس از مکیدن او مثل هرگز قبل ، شروع به لعنتی کرد. او سرطان را گذاشت و درست او را لعنتی کرد. فوراً دیگری را برداشت. البته او نتوانست چنین تنشی را برای مدت طولانی مهار کند و پس از نداشتن وقت برای رضایت کامل بچه های محروم ، او به سینه ها پایان یافت.